وجوه اهمیت نماز
1. نماز همراهی با هستی
2- نماز بهترین وزیباترین الگوی پرستش وبندگی
3- نماز نخستین فریضه مسلمانان
4- نماز به عنوان واجبی صریح وفریضه ای بزرگ
5- برابر دانستن نمازبا ایمان
6- نماز برترین عمل، بهترین عبادت
پینوشتها:
1. اشاره به آیه« وَماخَلَقْتُ الْجِنَّ وَالاِنْسَ اِلّا لِیَعْبُدُون» سوره ذاریات (51) ،آیه 56.
2. برگرفته از : سید محمد باقر شفتی ، تحفه الابرار ، ص 5 - 4 .
3. رسول خدا – صلی الله علیه و آله– فرمود: هیچ روزی نیست مگر اینکه فرشته
ای ( درقبرستان حضور می یابد ) وبین قبرها ( خطاب به مردگان) می گوید: شما
بر حال چه کسی غبطه می خورید ؟ می گویند: «بر حال اهل مساجد زیرا که آنان
نماز می گزارند وروزه می گیرند وماچنین قدرتی نداریم.» رک: میرزا حسین نوریطبرسی ، مستدرک الوسایل ، ج 1 ص 227 ، وحسین دیلمی ، هزار و یک نکته
درباره نماز ص 13.
4. امام علی – علیه السلام - :« الصلاهُ تَسْتَنزِلُ الرَّحْمة َ» رک :
عبدالواحد آمدی ، غرر الحکم ، ج 1 ، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی ،حدیث
215205 .
5. حسن راشدی ، نماز شناسی ، ج1 ، ص 158 .
6.اسراء / 44 .
7. رعد / 13 .
8. نور / 41 .
9. فضل بن الحسن طبرسی ، مجمع البیان ، ترجمه علی کرمی ، ج 9 ص 662 وعبد الله شبر ،تفسیر القران الکریم ،ص 343.
10. محمد رضا رضوانطلب ،پرستش آگاهانه ، ص 60.
11. بقره /30
12.خَلَقَهم الله کَیفَ شاء ووضع وجوههم کیف شاء.... ان الملک منهم الی جنبصاحبه ماکَلَّمَه قط و لا رفعوا رووسهم الا ما فَوْقَها ولا خفضوها الی
ماتحتها خوفاً من الله وخشوعاً له» ، محمدباقر مجلسی ، بحار الانوار ، ج 18، ص 324. و عبد علی بن جمعه عروسی ،نور الثقلین ، ج 3 ، ص 107 .
13. غلامعلی نعیم آبادی ، نماز زیباترین الگوی پرستش ، ص 27 .
14. محمد رضا اکبری ،تفسیر ( روایی ، عرفانی ، اخلاقی ، ادبی واجتماعی) نماز ،ص 4 .
15. محمدوحیدی ،دانستنی های نماز ، ص 23.
16. محمدخزائلی ،احکام القران ، ص 340.
17. علی آقا نجفی کاشانی ، برداشتی از نماز ، ص 58.
18. علاءالدین علی المتقی بن حسام الدین هندی ، کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال ، ج 7 ص 276 ، ح 18859 .
19. شیخ حر عاملی ،وسایل الشیعه ، ج 2 ص 7 حدیث 5 وج 13 ص 35 حدیث 14 .
20. برخی تشریع نمازهای پنجگانه را درسال اول هجرت دانسته اند وگفته اند درسوره روم که مکی است، آیات 16 و 17 که اوقات پنجگانه نماز از آنها استفادهمی شود مدنی است ، این نظر درست نمی نماید زیرا در سوره کوثر وماعون که هردو مسلماً مکی است لفظ صلوة به معنی نماز بوده واگر در آیه مندرج در سوره
کوثر امر به صلوة متوجه شخص پیامبر است آیه مذکور در سوره ماعون عام است
ودر مقام سرزنش نمازگزارانی است که ازنماز خودغفلت کرده اند. ،محمدخزائلی ،همان ، ص 341.
21. محمدباقرمجلسی ،همان ، ج 18 ، ص 302 ، حدیث 4 ، که چندقول می فرماید :
18 ماه قبل از هجرت ، یعنی یک سال وشش ماه . ومنظور سیر شبانه از مسجد
الحرام است که درمکه واقع شده است.
22.علاء الدین حجازی ،فرهنگ نماز ،ص 159
23. نساء / 103.
24. میرزا حسین نوری طبرسی ، همان ،ج 3 ،ص 10 حدیث 2885/3.
25. همان ، حدیث 2886/4.
26. علی آقا نجفی کاشانی ،همان ، ص 15.
27. بیت المقدس ( اورشلیم) یا مسجد الاقصی ، در آغاز کار و در روزگار صائبه، جایگاه معبد زهره بوده است ودر ضمن ارمغانهایی که به آن معبد میشده روغنزیتون بوده که آنها را بر روی صخره ای در آن معبدمی ریخته اند.سپس معبد
مزبور کهنه شد وپس از آنکه بنی اسرائیل آن ناحیه را تصرف کردند ، صخره
مزبور را قبله نماز قرار دادند . حسن راشدی ، همان ، ج 1 ، ص 56 و محمود
خزائلی ، همان ، ص 462.
28. از جمله آزمایش برای مسلمانان ( لِیَعْلم من یتبع الرسول ) وکناره گیری از جامعه یهود.
29. این تغییر قبله در مسجد بنی سالم بن عوف در روز دوشنبه نیمه ماه رجب مابین نماز ظهر اتفاق افتاد که پیامبر – صلی الله علیه و اله – دو رکعت از
آنرا به بیت المقدس وبقیه را ررو به کعبه به جا آوردند . جعفر سبحانی ،
تاریخ پیامبر خاتم ، ص 151 .
30 بقره (/ ، 143. « خداوند ایمانهای شما را ضایع نمی سازد .»
31. محمد رضا رضوانطلب ،همان ص 89.
32. ابوالفضل رشید الدین میبدی ،کشف الاسرار ،ج 1 ص 392 ، و عبد الله شبر ،همان ، ص 61. ومحسن قرائتی ،تفسیر نور ، ج 1، ص 222
33. محمد بن یعقوب کلینی ، اصول کافی ، ترجمه محمد باقر کمره ای ، ج 4 ص 122 و 123 ، حدیث 1 .
34. انبیاء /73.
35. عبدالله شبر، همان، ص 319 ، ( عطف الخاص الی العام لِلأفضلیة )
36. سید ابراهیم سیدعلوی ، نماز درقرآن ، ص 50 - 49 .
37. جمعی از نویسندگان ،خانواده و نماز ، ص 114 .
38. دیلمی ، ارشاد القلوب ، ج 1ص 145. شیخ طوسی ،امالی ، ج 2 ص 305
39. محمدمحمدی ری شهری ، میزان الحکمه، ترجمه حمید رضا شیخی ، ج 7 ، ص 3094 ح 10544 .
40. شیخ صدوق ، خصال ، ترجمه صادق حسن زاده ، ج 2 ص 787- 786 و شیخ صدوق ،
معانی الأخبار ، ج 2 ص 282 و دیلمی ،همان ، ج 1 و2 ص 139 ، حسن بن فضل
طبرسی، مکارم الاخلاق ، ترجمه سید ابراهیم میر باقری ، ج 2 ، ص 487 .
41. حسن راشدی ،همان ،ج 1 ، ص 162.
42. علاء الدین هندی ، همان ، ج7 ، ص 285 ، ح 18897.
43. شیخ صدوق ، خصال ، ج 2 ص 950.
بـزرگـتـرین ویژگی که مرحوم آیه اللّه شاه آبادی را از عارفان کناره جو و انزوا طلب مـتـمـایـز مـی سـازد حضور ایشان در صحنه مبارزات سیاسی و اجتماعی عصر خویشاست . فیلسوفی که قلّه های بلندی از عرفان عملی را فتح کره و راههای پر پیچ و خم سیر و سـلوک مـعـنـوی را پـیموده است ، آن چنان در صحنه سیاسی عصرخود می درخشد و بر سر طـاغـوت زمـان خـویـش فـریاد می کشد که پایه ستمِ رضا شاهی می لرزد. گویا که این عارف پاکباخته قدرت و ابهّت چکمه پوش پهلوی را به هیچ می انگارد و با تیزهوشی و ذکاوت فوق العاده ای قبل از به قدرت رسیدن رضا خان ، ماهیت پلید او را افشا می کند و پرده از اقدامات فریبکارانه او بر می دارد تا آنجا که روزی خطاب به شهید آیه اللّه مدرس می گوید:
اینمردک ، الان که به قدرت نرسیده است این چنین به دست بوسی علما و مراجع می رود و تـظـاهـر بـه دیـنـداری می کند و از محبت اهل بیت دم می زند لکن به محض آن که به قدرت رسید به همه علما پشت می کند و اول کسی را هم که لگد می زند خود شما هستید!
چـنـدینـمـی گـذرد که چنگال بی رحم ستم رضا شاهی مرحوم مدرس را به فجیع ترین وضعی به شهادت می رساند و پیش بینی آن عارف والامقام به وقوع می پیوندد.
از هـمین روست که قدوه عارفان و سالکان و محیی اسلام در قرن حاضر حضرت امام خمینی در مورد این مجاهد نستوه می فرماید:
مـرحـوم آیـه اللّه شـاه آبـادی عـلاوه بـر آن کـه یـک فـقـیـه و یـک عـارف کامل بودند یک مبارز به تمام معنی هم بودند.
مـبـارزهای که با تحصّن یازده ماهه در حرم حضرت عبدالعظیم آغاز شد و با رودررویی وسـخـنـرانـی عـلیـه دسـتـگـاه ستم رضا شاهی به اوج خود رسید. شاه آبادی میدان رزم در مقابل ستم همان عابد و عارف کتوم و سجاده نشین عرصه عرفان و عبادت است و بلکه همان سجده های طولانی و ضجّه های شبانگاهی است که او را برای چنین میادینی آماده می سازد. و مـگـر جـز ایـن اسـت کـه او هـمـوسـت کـه بـه شـاگـرد بـی بـدیـل و عـدم النـظـیر خود روح اللّه تعلیم کرده است که : ((قدرت پیش حق تعالی است . اوست مؤ ثر در تمام موجودات .)) و اینگونه است که او ماءموران و جاسوسان حکومت را به هیچ می انگارد.
شهید آیه اللّه مهدی شاه آبادی فرزند ایشان خاطره جالبی دارند:
وقـتـیکـه رضـاخـان دستور داد منبر را از مسجد ایشان بردارند تا مانع سخنرانی ایشان شـونـد، ایـشان دست از سخنرانی برنداشتند و به صورت ایستاده سخنرانی می کردند، مـاءمـوریـن شـهـربانی هم مرتبا به مسجد می آمدند و مطالب را می نوشتند و گزارش می کـردنـد. یـک بار که رئیس کلانتری به مسجد آمده بود، چونمی خواست با کفش وارد مسجد شـود، ایـشـان بـا صـدای بـلنـد فـرمـونـد: فاخلع نعلیک و آنچنان به ماءمورین پرخاش نـمـودنـد کـه آنـها ترسیدند و از مسجد بیرون رفتند. ماءمورین در خارج از مسجد از ایشان خـواسـتـند که تعهد بدهند که دیگر منبر نروند و ایشان با همان لهجه اصفهانی به آنها گـفـتـنـد:((بـرو به بزرگترت بگو بیاید)) بالاخره وقتی اصرار ماءمورین زیاد شد، ایـشـان نـاگـهـان دسـتشان را به طرف ماءمورین آوردند و فریاد زدند ((بگیرید مرا، می گـویـم مـرا بـگـیـرید، و ماءمورین آنچنان از این عمل و ابهّت ایشان رعب و وحشت در دلشان افتاد که چند قدم عقب رفتند و بدون هیچ عکس العملی مراجعت کردند.))
وبـه راسـتـی کـه ایـن صلابت و ابهّت ما را به یاد مولا و مقتدای عارفان حضرت امیر مؤ مـنـان مـی انـدازد کـه مـبـارزان سـتبر بازو، به نهیبی از صحنه کارزار او می گریختند و شیران صف شکن در برابر ابهت او قالب تهی می کردند.
وسـرانـجـام مـاءمـوریـن رضـا شـاهـی رفـتـنـد و بـزرگـتـر خـود را فـرسـتـادنـد! عـکـس العمل بزرگتر را در خاطره مکبّر ایشان می خوانیم :
یـکروز رضـا شاه نماینده ای فرستاد و او پس از نماز نزد ایشان رفت و مؤ دبانهجلوی ایـشان نشست و گفت : ((من از طرف رضا شاه حامل پیغامی برای شما هستم وآن این است که شـمـا بـایـد عـمـامـه را کـنـار بـگـذاریـد و دیـگر به مسجد نیایید! ضمنا اگر از این کار سرپیچی کردید شخصا چکمه هایم را می پوشم ودست به کار می شوم .))
آیـتاللّه شـاه آبـادی بـه نـماینده رضا شاه گفتند ((برو به شاه بگو چکمه هایتبرای پایت خیلی گشاد است !))... چند روز بعد ناگهان متوجه تعداد زیادی افراد نظامی شدیم کـه در مـقـابـل درهـای ورودی مـسجد ایستاده بودند به طوریکه گویا می خواستند مسجد را محاصره و قرق کنند... هنوز آیت اللّه شاه آبادی نیامده بود که ناگهان متوجه فردی بلند قـامـت شـدیم که ابهت نظامی خاصی داشت . خادم مسجد از من پرسید که این کیست ؟ من گفتم رضـا شـاه اسـت .اذان ظـهـر را گـفـتـنـد و رضـا شـاه هـمـچـنـان بـا عـصـبـانـیـت در حال قدم زدن بود. اواسط اذان آیت اللّه شاه آبادی تشریف آوردند. ایشان واقعا یکجذبه و روحـانـیـت خـاصـی داشـتند، یک عظمتی داشتند، رضا شاه تا چشمشان بهایشان افتاد تحت تـاءثـیـر عظمت ایشان خم شد و به ایشان تعظیم کرد... شایدباور این حرف برای شما مـشـکـل بـاشد... من بی اختیار به گریه افتادم که رضا شاه با آن همه ابهت نظامی پیش پـای ایـشان به زانو در آمده بود و آقای شاه آبادی دستش را گرفت و او را بلند کرد و او هم فقط از ایشان عذرخواهی کرد و رفت .
ایـشـانهـمـواره از رضا خان به عنوان ((چاروادار)) نام می برد و شجاعانه با کشف حجاب رضاخانی مبارزه ای جانانه داشت . آیت اللّه نصر اللّه شاه آبادی می گوید:
ایـشـانمـی فـرمـودنـد: رضـا خـان خـبـیـث ـ چـاروادار ـ بـا اعـمـال بـی حجابی قصد دارد ریشه اسلام را بزند و اگر صدها روحانی بزرگ را سر می برید، یک چنین لطمه ای به اسلام نمی زند، لکن حجاب را برداشت تا موجب بی عفتی شود و قوام دین هم ، روی پایه حیا و عفت است . قصد او از بین بردن دین است .)) ازاین رو ایشان در اعتراض به حکومت ، به مدت 11 ماه در حرم حضرت عبدالعظیم تحصّن کردند.
هشت شرط برای کسب حضور قلب در نماز
آیتاللهوحید خراسانی از مراجع تقلید شیعیان در پاسخ به سؤالی در خصوص راهکارهای دستیابی به توجه در نماز، رعایت هشت مورد را لازمه حضور قلب و توجه بیشتر دانسته است.
آیتاللهوحید خراسانی در پاسخ به این سؤال که چه عواملی موجب افزایش توجه به خدا میشود، در پاسخی که از طریق پایگاه اطلاعرسانی این مرجع تقلید شیعیان منتشر شده، رعایت هشت امری که در روایات سفارش شده را بیان کرده است .
اول؛وضو را باتوجه و حضور قلب انجام دهد، از امام رضا (ع) روایت شده که وضو موجب طهارت و تزکیه دل است. (وسائل الشیعه 1/367 ابواب وضو باب 1 حدیث9)
دوم؛ در عظمت نماز و در روایاتی که دربارهی نماز وارد شده تأمّل نماید. سوم؛مانند کسی نماز بخواند که گویا با نماز وداع میکند و دیگر فرصت نماز خواندن را نخواهد یافت (مجالس صدوق و ثوابالاعمال عن ابن ابییعفور قال «قال ابوعبدالله الصادق (ع) اذا صلّیت صلاه فریضه فصلّها لوقتها صلاه مودّع یخاف ان لا یعود الیها ابدا»
چهارم؛وقتی روبه قبله مینماید؛ سعی کند که دنیا و مافیها و خلق و آنچه به آن مشغولند را فراموش نماید و قلب خود را از آنها تهی نماید.
پنجم؛ به معانی نماز توجه نموده و نماز را با تأنّی و آرامش بخواند.
ششم؛اینکه بداند از آن هنگام که وارد نماز میشود، تا آن لحظهای که از نماز خارج میشود، خدای تعالی به او رو کرده و نظر مینماید، و ملکی بالای سر اوایستاده و میگوید: ای نمازگزار! اگر میدانستی چه کسی به تو نظر مینمایدو با چه کسی مناجات میکنی، هرگز از او رو بر نمیگرداندی و ابداً از جای خود بر نمیخواستی (کافی عن ابیجعفر (ع) قال: «قال رسولالله (ص) اذا قام العبد المؤمن فی صلاته نظر الله عزوجل الیه (اقبل الله الیه) حتی ینصرف ...و وکّل الله به ملکاً قائماً علی رأسه یقول له ایها المصلی لو تعلم من ینظر الیک و من تناجی ما التفتّ و لازلت من موضعک ابداً» وسائل الشیعه ابواب اعداد فرائض باب 8 حدیث 5 از کافی
هفتم؛اینکه بداند که در حال نماز از بالای سرش تا کرانه آسمان، رحمت خدا براو سایه انداخته و ملائکه الهی از اطراف او تا افق سماء او را در بر گرفتهاند.
...) واظّلتهالرحمه من فوق رأسه الی افق السماء والملائکه تحفّه من حوله الی افق السماء...» وسائل الشیعه ابواب اعداد فرائض باب 8 حدیث 5 از کافی(
هشتم؛آنچه در نماز مکروه است؛ به جا نیاورید و به آنچه فضیلت نماز را میافزایداهتمام نمائید، مثل انگشتر عقیق به دست نمودن و لباس پاکیزه پوشیدن و خود را خوشبو نمودن و شانه و مسواکزدننام کتاب : یک صد و چهارده نکته در باره نماز
تالیف : حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ محسن قرائتى
سخن ناشر
پیام حضرت آیت اللّه خامنه اى رهبرمعظم انقلاب اسلامى به اوّلین اجلاس ((اقامه نماز))
مقدّمه مؤ لّف
نماز در تمام ادیان بوده است
هیچ عبادتى به اندازه نماز تبلیغات ندارد
نماز در راءس همه عبادات است
نماز پر تنوّع ترین عبادت است
نماز و هجرت
ترک جلسه به خاطر نماز
نماز اوّل وقت وسط جنگ
آنجا که خواب از مناجات بهتر است
نماز در جلو چشم مردم نه در خفا
بانى ، معمار ومهندس مسجد باید اهل نمازباشد
کل کتاب در ادامه مطلب .....
طلیعه
بهار آمده با کاروان لاله به باغ
به دشت ژاله گل نو دمیده میآید
به سوی قله بیانتهای بیداری
پرندهای که به خون پر کشیده میآید
در آن کران که بود خون عاشقان جوشان
شهید عشق سر از تن بریده میآید
به پاسداری آیین آسمانی ما
گزیدهای که خدا برگزیده، میآید[1]
برای سخن گفتن از آن فروغ فروزانباید وضو ساخت و رکعتی نماز توأم با شور و نشاط خواند و به صحن آینه
ایمان قدم نهاد. او طنین پر صفای صداقت، مدیحه سرای اشتیاق به ساحت قرب
حق، بلبل نغمه سرای سرمدی و رایحه دل انگیز بهار هستی است.
در این نوشتار سیری در آثار علامه حسنزاده آملی داریم و گلهای مهدوی (عج) در آن را به خوانندگان تقدیم میداریم
امام زمان، انسان کامل
آیت الله حسن زاده آملی مینویسد: امام زمان در عصر محمدی، انسان کاملی استکه جز در نبوت تشریعی و دیگر مناصب مستأثره ختمی، حائز میراث خاتم به
نحو اتمّ است و مشتمل بر علوم، و احوال و مقامات او به طور اکمل است و بابدن عنصری در عالم طبیعی و سلسله زمان موجود است؛ چنان که لقب شریف صاحبالزمان بدان مشعر است؛ هر چند احکام نفس کلیّه الهیه وی بر احکام بدن
طبیعی او، قاهر و نشئت عنصری او مقهور روح مجرد کلی اوست و از وی به قائمو حجة الله و خلیفة الله و قطب عالم امکان و واسطه فیض و به عناوین
بسیار دیگر نیز تعبیر میشود».[2]
وی عقیده دارد: انسان کامل که تجلی آن امام معصوم است، تبلوری از اسم اعظم الهی است.[3] از دیدگاه ایشان بقای تمام عالم، به بقای انسان کامل است؛ چون انسان کَوْن جامع و مظهر اسم جامع است و تمام اسما در ید قدرت اوست. صورت جامعه انسانی و غایت غایتهای تمام موجوداتی که امکان وجود دارند، اوست. بنابراین دوام مبادی غایات، دلیل استمرار بقای علت غائیّه است. پس به بقای فرد کامل انسان، بقای تمام عالم خواهد بود.[4] مقام قطب همان رتبه امامت و مقام خلافت است که تعدد و انقسام به ظاهر و باطن در آن راه ندارد. امام در هر عصر بیش از یک شخص ممکن نیست و آن خلیفة الله و قطب زمان است و کلمه خلیفه به لفظ واحد در کریمه (إِنّی جاعِلٌ فِی اْلأَرْضِ خَلیفَةً ) اشاره به وجوب وحدت خلیفه در هر عصر است. شقوق اعلم و اعقل و مانند آن و نیز تقسیم نمودن خلافت به ظاهر و باطن، حق سکوتی است که اوهام موهون را بدین قسمت اقناع و ارضا مینماید.[5]
«حجت خدا» خواه ظاهر باشد و خواهغایب، شاهد است؛ شاهد قائمی که هیچ گاه قعود ندارد. بدان که فایده وجود
امام، منحصر به جواب دادن سؤالهای مردم نیست، بلکه موجودات و حتی کمالاتموجود به وجود آنها وابستهاند و در حال غیبت افاضه و استفاضه او
استمرار دارد، همچون خورشیدی که از پس ابرها، نور، گرما و حرارت خود را
به موجودات میرساند:
آن شاخ گل ار چه هست پنهان ز چمن
از فیض وجود اوست عالم گلشن
خورشید اگر چه هست در ابر نهان
از نور وی است باز عالم روشن
به علاوه، باید دید آیا خلیفة الله غایب است یا ما حاضر نمیباشیم و در حجابیم و اسم خود را بر سر آن شاهد هر جایی میگذاریم:
یارب به که بتِْوان گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هر جایی
ما را که برهانهای یقینی عقلی ونقلی به تواتر از بیت وحی داریم، نیاز به تمسّکهای اقناعی (قانع کننده)نمیباشد، مگر اینکه برای انس مردم با این وضع گوییم: لاک پشت از دور توجه به تخم خود میکند و آن را برای وجود لاک پشتی مستعد میگرداند. آیا نفس کلی قدسی خلیفة الله و ولیّ الله و حجة الله به خلق در حال غیبت،از توجه نفس لاک پشت به وی کمتر است؟![6]
شواهدی بر امکان دوام بدن عنصری
وقتی روح انسان بر اثر ارتقا و اشتداد وجود نوری از سنخ ملکوت و عالم
قدرت و سطوت میگردد، هر گاه طبیعتش را مسخّر خود کند و بر آن غالب آید،
احکام عقلهای قدسی و اوصاف عرشی بر وی ظاهر میگردند؛ تا به حدّی که
بدنش متخلّق به وجودهای مجرّد و نوری میگردد. نتیجه بیدغدغهای که از
این تحقیق حاصل است، امکان دوام چنین انسانی که کامل حقیقی برزخ بین وجوبو امکان میباشد، در نشئت عنصری است.
کیمیاگر به دانش و فن خود نقره را زرّ خالص میگرداند و در نتیجه این عنصر پایدارتر میشود. اگر انسان کامل با دانش کیمیا گونه خود، بدن عنصری خویش را قرنها پایدار بدارد، چهمنعی متصور است؟ آن حضرت در صغر سن همچون یحیی از حکمت برخوردار شد و درطفولیت، امامِ انام گردید و به سان حضرت عیسی بن مریم در وقت صباوت به مقام ارجمندی رسید. شگفت از اشخاصی است که خضر و الیاس از انبیا، و شیطانو دجال از اعدا را در قید حیات میدانند، ولی وجود ذیوجود حضرت صاحب الزمان را منکرند؛ حال آنکه آن حضرت از انبیای سلف، افضل بوده و اوست ولد صاحب نبوت مطلقه و ولایت کلیّه.
شگفتتر آنکه برخی از اهل تصوف که خود را اهل معنا و معرفت میپندارند، بر این تصور قائلاند که در هندوستان برهمنان و جوکیان، مرتاضان و ریاضتکشانی هستند که به سبب حبس نفس و کم غذا خوردن سالیان متمادی عمر میکنند، با این وجود منکر حضرت حجتاند![7]
کیمیا، فلز را از جنسی به جنس دیگر تبدیل میکند و به آن عمر درازتر میبخشد، اما مومیا، حبوبات و غلاتو اجساد مرده را از فساد حفظ مینماید. در حفاریهایی که از مصر باستان به عمل آمده، در مقبره فرعون مصر گندمهایی در سنبل از اهرام مصر به دست آوردند و در شک بودند که آیا قوه نمو در آنان باقی است یا نه. آنها را برای امتحان کاشتند، مشاهده کردند سبز و بارور گردیده است. این نکته را در بقای وجود شریف حضرت مهدی منتظر (روحی له الفداء) اعمال کن، با اینکه هنوز به اندازه آن دانه گندم از عمر شریفش سپری نشده، و اصولاً این دو موضوع قابل مقایسه نمیباشند و برای اُنس اذهان با این امر شگفت، ناگزیر باید به چنین مثالهایی روی آورد و ورای چنین تمثیلاتی که به مواردی اشاره شد، ما در این باره برهانهای عقلی و شواهد نقلی متعددی داریم.[8]
ولیّ خدا به خوبی قادر است از
اکسیر التفات خویش بدن خود را همرنگ روح گرداند و باقی و دائم سازد و
این موضوع، امر بعیدی نخواهد بود. آنان که منکر وجود آن حضرتاند و لفظ
مهدی و صاحب الزمان را توجیه و تأویل میکنند، از کوردلی ایشان است،
والاّ به اندک شعوری چه جای انکار است. )وَ اللّهُ یَهْدی مَنْ یَشاءُ
إِلى صِراطٍ مُسْتَقیم(.[9]
قرآن کریم درباره یونس پیامبر(ع) فرمود:
)فَلَوْلا أَنّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحینَ لَلَبِثَ فی بَطْنِهِ إِلى
یَوْمِ یُبْعَثُونَ(. پس اگر حجت الهی را در ظهر ارض عمری دراز باشد، چه
جای استبعاد است. لذا آیه مذکور در امتداد غیبت امام زمان حجة بن الحسن
العسکری(ع)، تمام و کمال است.[10]
هر کسی از کودکی معلوم است در آینده چه کاره میباشد و سرنوشت او در اطوار حالاتش بیانگر احوال عین ثابت و احکام سرّ القدر اوست. به هنگام تولد حضرت موسی(ع)، ظالمان خونهاریختند. پس این طفل در آتیه مرد نبرد، قیام و جهاد است. ظالمان از تولدشدر هراس بودند، در نتیجه این کودک برای قسط و عدل تلاش میکند و درباره حضرت مهدی(عج) نیز روایت آمده است که شباهتی به حضرت موسی(ع) دارد، چنان که در زمان ولادتش همین تفحّص که درباره آن پیامبر به وجود آمد، درباره ایشان صورت گرفت.[11]
حقایقی مستند
علامه حسن زاده آملی در جای دیگر مینویسد:
اگر کسی در خصوص شخص حضرت مهدی موعود محمد بن حسن عسکری(ع) و جزئیات
حالات و امامت و غیبت و علائم ظهور او، اندک تتبّعی در جوامع روایی
فریقین و کتب سیره و تاریخ بنماید، به حقیقت بر وی مسلم خواهد شد که
ایمان به مهدی موعود و ایقان به غیبت و ظهور آن حضرت، از ابتدای ظهور
اسلام در اذهان مسلمانان مطرح بوده است.[12]
ایشان در جای دیگر خاطرنشان میکند:
هیچ کتابی را در اثبات حجت قائم بهتر از قرآن نیافتم. خود قرآن، تبیان است که هیچ گاه زمین خالی از حجت با بدن عنصری نیست.[13]
در بقای دنیا به وجود انسان کاملکه :«لولا الحجة لساخت الارض بأهلها» در فصّ یونسی فصوص الحکم و شرح قیصری بر آن، بیانی شریف دارند. آنها تأکید مینمایند: وجود آن انسان کامل به عنایت الهی در جمیع حالات و مکانها حراست و حفاظت میگردد و او هم به عون حق تعالی، زمین و اهلش را از تخریب و فنا مصون میسازد.[14]
در فتوحات مکیّه طبع بولاق در چهار مجلد و نیز طبع مصر در هشت مجلد و همچنین چاپ بیروت تحریفاتی صورت گرفته است و چند سطر از عبارات شیخ محی الدین ابن عربی را که «امام قائم»را تا پدرانش نام برده است، برداشتهاند؛ اما وقتی عبدالوهاب شعرانی «متوفای 973 هجری» درجلد دوم کتاب یواقیت و جواهر (ص145) طبع دوم جامع ازهر مصر، سنه 1307هجری همان عبارت شیخ اکبر را که اخیراً حذف نمودهاند، روایت و نقل کرده است، این عبارت در باب 376 فتوحات آمده که خلاصهاش چنین است:
حضرت مهدی قیام نمیکند، مگر
اینکه دنیا را ستم و تباهی فراگرفته باشد و البته او جهان را مشحون از
قسط و عدل میسازد و اگر یک روز از دنیا باقی مانده باشد، آن روز چنان
طولانی میگردد که آن جانشین راستین پیامبر و از عترت آن حضرت، فرزند
فاطمه که هم نام حضرت محمد است و به آن خاتم رسولان شباهت دارد، قیام
میکند و مسلمانان بین رکن و مقام با او بیعت میکنند.
شیخ در چند
جای فتوحات تصریح کرده است: به حضرت امام قائم شرفیاب گردیده است. به
علاوه، رساله شقّ الجیب را فقط در بود آن جناب و غیبتش نوشته است.[15]
ابوالفضایل علامه شیخ بهایی در خاتمه حدیث سی و ششم کتاب اربعین قسمتی از کلام ابن عربی را از باب 366 کتاب فتوحات مکیّه که درباره بقیة الله قائم آل محمد مهدی موعود است، نقلکرده است.[16]
اثری مفید و ارزشمند
علامه حسن زاده آملی علاوه بر اینکه خوانندگان را به جوامع روایی شیعه چون:کافی کلینی، غیبت نعمانی، دلائل الامامه طبری، کمال الدین صدوق و جلد
سیزدهم بحارالانوار ارجاع میدهد، به منابعی دیگر اشاره میکند؛ از جمله
کتاب «البیان فی اخبار صاحب الزمان» از تألیفات شیخ حافظ ابوعبدالله محمدبن یوسف شافعی (م658ق.) که در 25 باب و با تأکید بر روایات اهل سنت
تدوین گردیده است.
به نوشته استاد حسن زاده، مؤلف بیانی عالمانه، شیوهای ادیبانه و قلمی استوار دارد. شخصی به نام فضلعلی فرزند عبدالکریم، از فضلای شهر عالم پرور تبریز صاحب کتاب حدائق العارفین، بر این اثر حواشی جالبی نگاشته و در تصحیح آن کوشیده است. کتابالبیان با وجود کم حجمی، حاوی مطالبی سودمند است و هر کدام از ابوابش اهمیتی بهسزا دارند، اما بابهای دوم، هفتم، نهم، سیزدهم، بیست و چهارم و پنجم، را شأنی دیگر و درخور دقت بیشتر و تأمل افزونتر است.
علامه حسن زاده این طور استنباط کرده است که: گر چه مؤلّف به شافعی مشهور است، اما به شرف شیعه امامیه شدن، تشرّف یافته است و حقیقت امر هم این است که هر مسلم باانصافِ اهل رشد و خرد، اگر بدون هیچ گونه تعصّب در جوامع روایی، تفاسیر و تاریخ اسلامی فحص و بحث کند، اسلام عزیز را همان طریقه اقوم «امامیه» مییابد ونه غیر آن. مؤلف در آغاز کتاب اشارهای به بصیرت و هدایت خود دارد و میافزاید: «به قصد ثواب در موقف حساب و نایل گردیدن به شفاعت حضرت رسول اکرم(ع) و آل او در یوم مآب، این کتاب را در بیست و پنج باب تالیف کردم و آن را از طرق شیعه عاری نمودم تا حجّت تمام شود».
شیوه شایسته مؤلف، این است که هرحدیث را با سند روایی خاص خود که از مشایخ روایت کرده، نقل میکند. پس از نقل حدیث، جای آن را در دیگر مآخذ روایی نام میبرد، وجوه اعتبار آن را از حیث صحت و حسن، استفاضه و تواتر یادآور میشود و برخی کتابهایی راکه در باب «صاحب الامر» تدوین گردیده است، معرفی میکند.
اولین حدیثی که در کتاب با اسنادو ذکر مآخذ آن از رسول اکرم(ع) روایت کرده است، علاوه بر اینکه سند زندهای بر ارشاد و هدایت او به سوی تشیع است، حجتی بالغ است و در حکم طلیعهای نورانی برای دیگر مباحث کتاب به شمار میرود. در فرازی از این حدیث، صاحب کتاب البیان یادآور میشود: حضرت پیامبر اکرم(ع) خطاب به حضرتفاطمه زهرا(س) میفرماید: «ای فاطمه! از خاندان ما شخصی به نام مهدی امتقیام میکند، در هنگامی که فتنهها آشکار گردیده، صغیر و کبیر به یکدیگر رحم نمیکنند، و قلوب مردم در غفلت و ضلالت است، به برکت وجودش دین احیا وعدالت بر جهان حاکم میگردد؛ چنان که قبل از آن آغشته به ستم و تباهی بوده است».
کتاب دیگر در این باره «مناقب المهدی» تألیف حافظ ابونعیم اصفهانی، صاحب کتاب معروف حلیة الاولیاء است که احادیث مربوط به امام زمان(ع) را با ذکر سندهای گوناگون به شیوهای جالب آورده است.[17]
شرف زمین و آسمان
حکیم
عارف حسن زاده آملی در جایی گفته است: روایاتی از رسول خدا(ع) با سندهای
بسیار و طرق متعدد از هر دو فرقه (شیعه و سنی) بسیار وارد شده که مهدی (عج)از فرزندان آن حضرت و همنام اوست و فرمانرواییاش از مشرق تا مغرب خواهدبود و خداوند توسط او زمین را از قسط و عدالت برخوردار میسازد. آن گاه
با استناد به منابع روایی معتبر یادآور میشود:
دوازدهمین امام، موسوم است به نام رسول خدا و مکنّاست به کنیه آن حضرت ، رزق و روزی جهانیان به یُمن وجود اوست و بقای دنیا به برکت بقای او، خاتم اوصیا و شرف زمین و آسمان است و او بقیةالله است در ارضش و منتقم از اعدایش، او حجت آلمحمد، صاحبزمان و خلیفه رحمان، مولایمان و اماممان و فرزند امام حسن عسکری است که خدای فرجش را نزدیک گرداند.
سنّش در هنگام شهادت پدر بزرگوارش پنج سال بود، لیکن خداوند در این سنّ اندک او را حکمت و فصل الخطاب عنایت فرمود و آن حضرت را آیتعالمین قرار داد. به او حکمت ارزانیداشت؛ چنان که با یحیی در کودکی چنین کرد. او را در طفولیت امام قرار داد؛ همچنان که عیسی را در گهواره به پیامبری رسانید. او از پلیدی و ناپاکی منزه است و از عصیان و نافرمانی به دور، و سیرهاش سیره پدرانش میباشد و خارق عادات.
قبل از تولدش از غیبت و دولتش خبر داده بودند و او صاحب شمشیر و از ائمه هدی و قائم بحق، منتظر دولت ایمان است و کسی است که خداوند به وسیله او زمین را از قسط پر نماید؛ چنان چه قبل از آن جور و جفا زمین را پر کرده است.[18]
اگر چه حضرت بقیة الله قائم آل محمد (ارواحنا فداه) حائز درجه نبوت نیست، ولکن واجد اسمای کمالیه آن کلمات کامله الهی میباشد:
حُسن یوسف، دم عیسی، ید بیضا داری
آنچه خوبان همه دارند، تو تنها داری
از امام به حق ناطق، کشاف حقایق،جعفر الصّادق(ع) منقول است که چون حضرت قائم ظاهر شود، پشت بر دیوار خانه کعبه نهد و سیصد و سیزده مرد بر او جمع گردند و اوّل کلامی که به آنناطق گردد، این آیه خواهد بود: )بَقِیّتُ اللّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ (.[19]
اگر کسی در خصوص شخص حضرت مهدی(عج) در جوامع روایی تتبعی نماید، مشاهده میکند که روایات صادر از پیامبر و اوصیای احد عشر، بلکه توقیعات و وقایع زمان غیبت صغرا و اخبار به امور غیبی و کرامات خود آن بزرگوار، به حدی است که اگر از روی انصاف در آنها تدبّر کند و غرضورزی و لجاجت در کار نباشد، جز اعتراف به امامت وغیبت ذی وجود آن جناب چارهای ندارد؛ هر چند که از اقامه دلیل عقلی بر لزوم وجود حجت واسطه بین مفیض و مستفیض علی الدوام عاجز باشد. این اخبار وحی آثار همه بطون و اسرار آیات قرآنیاند که از زبان قرآنهای ناطق صادرشدهاند.[20]
علامه آملی در نامهای به آشنایی نوشته است:
این خوشهچین از خرمن ولایت اهل بیت عصمت و طهارت، نه اینکه به تقلید آباو تقلید و پیروی از ابنای عصر و متابعت اهل بلد و طایفه و قبیله و یا بهگفته زید و عمرو به مذهب اثنی عشری است، بلکه از نور علم و درایت و
برهان و معرفت چون آفتاب زلال درخشان در نصف النهار در هوای صحو برایش
مبرهن و روشن است که دین حق و صدق همین است و بس، و به علم الیقین بلکه
به عین الیقین یافته است که «صراط مستقیم» که شب و روز از خداوند تبارک وتعالی طلب میکنیم، جز این نیست.[21]
و در نامهای دیگر متذکر میگردد:
برادرم! بنگر و عبرت بگیر، دست توسّل به دامن خاتم اوصیا و اولیا، امام
زمان مهدی موعود حجة بن الحسن العسکری(ع) دراز کن که گردنههای سهمگین و
هولناک در پیش داری و آن بزرگوار امیرکاروان است.[22]
پى نوشتها:
1 . نصرالله مردانی.
2 . انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، علامه حسن حسن زاده آملی، ص69.
3 . همان، ص 135 ـ 136.
4 . همان، ص 151 ـ 152.
5 . همان، ص148 ـ 149.
6 . همان، ص159.
7 . ر.ک: یازده رساله فارسی، علامه حسن زاده آملی، رساله نهج الولایة.
8 . هزار و یک نکته، علامه حسن زاده املی، ص139.
9 . همان، ص124.
10 . همان، نکته236، ص141.
11 . مُمِدُّ الحکم در شرح فصوص الحکم، علامه حسنزاده آملی، ص536.
12 . هزار و یک نکته، نکته 720، ص582.
13 . همان، نکته261، ص150 ـ 151.
14 . همان، نکته 882، ص725.
15 . شرح فصّ حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیة، ص102 ــ 103.
16 . هزار و یک نکته، نکته 631، ص387.
17 . ر.ک: یازده رساله فارسی، علامه حسن زاده آملی، رساله نهج الولایه و نیز کتاب امامت به قلم ایشان، بخش آخر.
18 . امامت، علامه حسن زاده آملی، ص 237 ـ 238.
19 . یازده رساله فارسی، رساله انّه الحق، ص 245.
20 . یازده رساله فارسی، رساله نهج الولایه، ص163.
21 . نامه ها برنامهها، علامه حسن زاده آملی، ص183.
22 . همان، ص30.